کد قالب کانون گوشه‏ای از فضایل رسول خدا صلی ‏الله ‏علیه‏ و‏آله‏ وسلم� �

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان کانون فرهنگی وهنری کریم اهل بیت شهر سلامی و آدرس kanoonemamhassan24.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 1022
بازدید دیروز : 1158
بازدید هفته : 2248
بازدید ماه : 16531
بازدید کل : 43286
تعداد مطالب : 2939
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1

نویسنده : مهدی احمدی واکبر احمدی
تاریخ : یک شنبه 12 شهريور 1403

 

 پیام تسلیت هیئت رئیسه مرکز به مناسبت فرا رسیدن رحلت پیامبر اکرم (ص) و شهادت امام رضا (ع) و شهادت امام حسن مجتبی (ع)

گوشه‏ای از فضایل رسول خدا صلی ‏الله ‏علیه‏ و‏آله‏ وسلم� �

گوهر حُسن

زمین عربستان، آشنای گام‏های مردی است از جنس آسمان که در نگاهش ملکوت موج می‏زد و آیینش مهرورزی بود.
اَبَرمردی که خُلق نیکویش مایه مباهات خدای سبحان و سریر شوکتش بر قلب‏های امتش استوار بود.
خلیفة اللهی که کلیددار خزائن الهی و باب رحمت خدا بر زمین بود.
پیامبری از جنس مردم که آسمانه نگاهش عرشی بود، ولی بر روی زمین بین بردگان غذا می‏خورد.
آری، او رسول عدالت بود و برپا کننده داد که دنیا را توشه خویش نساخت، بلکه بدان غبار غمی از چهره مظلوم زدود.

 
سیمای پیامبر خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله وسلم

چهره حضرت رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله وسلم همچون ماه شب چهارده می‏درخشید و همیشه لبخند بر لبانش جاری بود.
با این همه، اندوهی همیشگی همچون هاله ماه به دور چهره فروزانش می‏چرخید. رنگ چهره آن حضرت سفید متمایل به سرخی بود.
چشمان نافذ ایشان درشت و سیاه بود و ریش مبارکش انبوه بود.
حضرت، پیشانی گشاده‏ای داشت. دندان‏های ایشان سفید و برّاق و اندامشان قوی و خوش‏نما بود.
در هنگام راه رفتن گویی از بلندی به طرف پایین حرکت می‏کرد.
هرگاه دستان مبارکش را به چیزی می‏کشید یا با کسی دست می‏داد، بوی خوش دستش تا مدتی به مشام می‏رسید.
کانون رحمت

خداوند متعالی، رسول گرامی اسلام را رحمتی فراگیر معرفی کرده و خطاب به آن حضرت فرموده است: «تو را نفرستادیم جز آن که می‏خواستیم رحمتی به مردم جهان ارزانی داریم». رسول خدا مظهر رحمت و محبت الهی بود و خود می‏فرمودند:
«من به عنوان رحمتی فراگیر برانگیخته شده‏ام».
سیره رفتاری آن‏حضرت نیز بر پایه همین محبت بنا شده بود و ایشان با مردم به مهربانی و دل‏سوزی رفتار می‏کرد.
خداوند در قرآن کریم، به بهترین شیوه، سیره رفتاری آن حضرت را توصیف کرده و فرموده است: «به موجب لطف و رحمت الهی بر ایشان نرم‏دل شدی که اگر تندخوی و سخت دل بودی، از پیرامونت پراکنده می‏شدند».
نیز فرمودند:
«هر آینه پیامبری از خود شما به سویتان آمد که رنج‏های شما بر او سخت است و بر هدایت شما اصرار دارد و در مورد مؤمنان رئوف و مهربان است».
پیامبری که روز فتح مکه را که بر جان و مال کافران تسلط کامل داشت، روز رحمت نامید و فرمودند: «امروز، روز رحمت و مهربانی است».

 
پدری مهربان

پیامبر اکرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله وسلم در انجام رسالت خویش و هدایت مردم از هیچ کوششی فروگذار نبود و در این راه، رنج‏های فراوانی به جان خرید؛ گرسنگی‏ها و تشنگی‏ها، سفر در بیابان‏های طولانی و سوزان، سرزنش‏ها و آزارها، زخم‏ها و جراحت‏ها نمونه بسیار کوچکی از این بلاها به شمار می‏آید.
البته اینها، کوچک‏ترین خللی در روح بزرگ و هدف والای ایشان وارد نساخت.
ایشان همواره امت خویش را همچون فرزندان و پاره‏های تن خود می‏دانست و برای سعادت و نجات آنها از هلاکت و تباهی، خویش را سخت می‏آزرد و پدرانه به ایشان مهر می‏ورزید.
به همین دلیل، خداوند که تأسّف و دل‏سوزی پیامبر را بر کافران و منکران حق مشاهده کرد، وحی فرو فرستاد که: «گویی می‏خواهی جان خود را از شدت غم و اندوهِ اینکه آنها ایمان نمی‏آورند از دست دهی».
بردباری پیامبر اکرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله وسلم

پیامبر اکرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله وسلم در مسیر رسالت خویش، با رنج‏های بسیاری روبه‏رو بود. در این میان، کفار قریش برای منصرف ساختن پیامبر از دعوت الهی خویش، از هیچ کاری فروگذار نمی‏کردند؛ به نحوی که با آغاز دعوت آشکار پیامبر، آن حضرت را تحت بدترین فشارهای روانی قرار دادند؛ او را مسخره می‏کردند و کودکان و غلامان خود را برای آزار آن حضرت گسیل می‏داشتند تا بدیشان سنگ بیندازند و بدنش را مجروح سازند.
آنها اهانت‏ها و بی‏ادبی‏هایشان را تا جایی رساندند که در حال سجده، شکنبه شتری را بر سر آن حضرت انداختند.
پیامبر اکرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله وسلم تمام این صحنه‏ها و آزارها را می‏دید، ولی نفرین نمی‏کرد و می‏فرمودند:
«خدایا! قوم مرا هدایت کن؛ زیرا آنها آگاه نیستند». همین شکیبایی ایشان، موجب گردید که مردمان، گروه گروه به دین او بگروند.

 
بندگی پیامبر اکرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله وسلم

شبی حضرت رسول صلی‏الله‏علیه‏و‏آله وسلم در خانه ام‏سلمه بود. نیمه‏های شب، ام سلمه از خواب بیدار شد و پیامبر را در بسترش نیافت. ناگاه متوجه گردید که پیامبر در گوشه اتاق مشغول عبادت است. ایشان دست به دعا برداشته، می‏گرید و می‏گوید: «خدایا! مرا به بدی‏هایی که از آنها رهانیده‏ای برنگردان. خدایا! مرا دشمن شاد نفرما. خدایا! مرا یک لحظه و یک چشم به هم زدن به خود وامگذار».
ام سلمه پس از شنیدن این سخنان، بی‏اختیار شروع به گریستن کرد.
چون حضرت رسول صدای او را شنید فرمودند: ام‏سلمه! برای چه می‏گریی؟ گفت: یا رسول اللّه‏! چرا نگریم در حالی که شما با آن جایگاه و منزلتی که نزد خدا داری، چنین می‏گویی و می‏گریی؟ حضرت فرمودند: «ای ام سلمه! چگونه ایمن باشم که خداوند متعالی حضرت یونس را به قدر چشم به هم زدنی به خود واگذاشت؛ آمد بر سرش آنچه آمد».
جلوه‏های رفتاری پیامبراعظم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله وسلم

آداب مجلسی پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله وسلم

حضرت رسول صلی‏الله‏علیه‏و‏آله وسلم در هیچ مجلسی جز با یاد خدا نمی‏نشست و از آن برنمی‏خاست. ایشان در مجالس عمومی جای ویژه‏ای برای خود در نظر نمی‏گرفت. هنگامی که داخل مجلسی می‏شد، در هرجا که خالی بود می‏نشست و مردم را نیز به این کار امر می‏فرمود.
با جملات کوتاه و پرمعنا سخن می‏گفت و هیچ گاه سخن دیگری را قطع نمی‏کرد و با کسی مجادله نمی‏نمود.
آن گاه که در برابر مخاطب قرار می‏گرفت، به رسم جباران به گوشه چشم به او نمی‏نگریست. معاشرت او در اجتماع چنان ساده و بی‏پیرایه بود که اگر در میان جمعی می‏نشست، شناخته نمی‏شد.
مجلس پیامبر، مجلس بردباری، حیا و رازداری بود؛ به نحوی که در حضور ایشان از کسی بَد گفته نمی‏شد و اگر از کسی خطایی سر می‏زد نقل نمی‏گردید. حضرت، به یاران خود بسیار احترام می‏کرد، پاهای خود را بین آنها دراز نمی‏نمود و وقتی مکان مجلسی تنگ می‏شد، برای اصحاب خود جا باز می‏کرد.

 
بندگی پیامبر اکرم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله وسلم

شبی حضرت رسول صلی‏الله‏علیه‏و‏آله وسلم در خانه ام‏سلمه بود. نیمه‏های شب، ام سلمه از خواب بیدار شد و پیامبر را در بسترش نیافت. ناگاه متوجه گردید که پیامبر در گوشه اتاق مشغول عبادت است. ایشان دست به دعا برداشته، می‏گرید و می‏گوید: «خدایا! مرا به بدی‏هایی که از آنها رهانیده‏ای برنگردان. خدایا! مرا دشمن شاد نفرما. خدایا! مرا یک لحظه و یک چشم به هم زدن به خود وامگذار».
ام سلمه پس از شنیدن این سخنان، بی‏اختیار شروع به گریستن کرد.
چون حضرت رسول صدای او را شنید فرمودند: ام‏سلمه! برای چه می‏گریی؟ گفت: یا رسول اللّه‏! چرا نگریم در حالی که شما با آن جایگاه و منزلتی که نزد خدا داری، چنین می‏گویی و می‏گریی؟ حضرت فرمودند: «ای ام سلمه! چگونه ایمن باشم که خداوند متعالی حضرت یونس را به قدر چشم به هم زدنی به خود واگذاشت؛ آمد بر سرش آنچه آمد».
جلوه‏های رفتاری پیامبراعظم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله وسلم

آداب مجلسی پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله وسلم

حضرت رسول صلی‏الله‏علیه‏و‏آله وسلم در هیچ مجلسی جز با یاد خدا نمی‏نشست و از آن برنمی‏خاست. ایشان در مجالس عمومی جای ویژه‏ای برای خود در نظر نمی‏گرفت. هنگامی که داخل مجلسی می‏شد، در هرجا که خالی بود می‏نشست و مردم را نیز به این کار امر می‏فرمود.
با جملات کوتاه و پرمعنا سخن می‏گفت و هیچ گاه سخن دیگری را قطع نمی‏کرد و با کسی مجادله نمی‏نمود.
آن گاه که در برابر مخاطب قرار می‏گرفت، به رسم جباران به گوشه چشم به او نمی‏نگریست. معاشرت او در اجتماع چنان ساده و بی‏پیرایه بود که اگر در میان جمعی می‏نشست، شناخته نمی‏شد.
مجلس پیامبر، مجلس بردباری، حیا و رازداری بود؛ به نحوی که در حضور ایشان از کسی بَد گفته نمی‏شد و اگر از کسی خطایی سر می‏زد نقل نمی‏گردید. حضرت، به یاران خود بسیار احترام می‏کرد، پاهای خود را بین آنها دراز نمی‏نمود و وقتی مکان مجلسی تنگ می‏شد، برای اصحاب خود جا باز می‏کرد.

 
هم‏نشینی با مردم

پیامبر با مردم انس می‏گرفت و بزرگ هر قومی را گرامی می‏داشت و می‏فرمودند: «هرگاه بزرگ قومی نزد شما آمد، او را احترام کنید».
نیازمندان را بهترین دوست خود می‏شمرد و هرگز فقیری را تحقیر نمی‏کرد.
با آنها می‏نشست و از بیمارانشان عیادت می‏کرد و به تشییع جنازه‏های آنها می‏رفت.
دعوت همگان را می‏پذیرفت و هدیه آنها را، هرچند کم ارزش قبول می‏کرد.
در خوراک و پوشاک با بردگان و کنیزانش امتیازی نداشت و هرگز آزارش به کسی نمی‏رسید.
هرگاه در نماز بود و شخصی نزد او می‏آمد و می‏نشست، نمازش را کوتاه می‏کرد تا حاجت او را جویا شود و در روا کردن آن بکوشد.
گاه می‏شد که خدمتکاران مدینه، ظرف‏هایی از آب را بعد از نماز صبح به حضور پیامبر می‏آوردند تا آن را متبرک سازد و چه بسا صبح‏های سردی که حضرت دست خود را داخل آب سرد می‏نمود و اظهار هیچ‏گونه نارضایتی نمی‏کرد.

اخلاق پیامبراعظم صلی‏الله‏علیه‏و‏آله وسلم

حضرت رسول صلی‏الله‏علیه‏و‏آله وسلم با مردم با خوشرویی برخورد می‏کرد و همیشه لبخند بر لبانش جاری بود.
در سلام کردن بر همگان پیشی می‏جست.
به روش متکبّران راه نمی‏رفت. در معاشرت با دیگران بسیار مهربان و جذاب بود و با هر شخصی چنان رفتار می‏کرد که می‏پنداشت گرامی‏ترین خلق نزد اوست.
اگر با شخصی دست می‏داد، دستش را نمی‏کشید تا آن مرد دستش را بکشد.
هنگام سخن گفتن ترشرو نبود و کلمات خشن و ناهنجار به کار نمی‏برد.
پیامبر هرگاه فردی از یارانش را غمگین می‏یافت، او را با مِزاح و شوخی خرسند می‏ساخت و می‏فرمودند: «خداوند کسی را که در روی برادرش چهره درهم کشد، دشمن می‏دارد». همچنین از ایشان روایت است که:
«محبوب‏ترین و نزدیک‏ترین شما به من در روز قیامت خوش اخلاق‏ترینتان است».

 
مهربانی با مردم

حضرت رسول صلی‏الله‏علیه‏و‏آله وسلم به بندگان خدا، مهربان بود و می‏فرمودند: «خدای متعالی مهربان است و مهربانی را دوست دارد». سیره‏نویسان پیامبر را این‏گونه توصیف کرده‏اند که: «پیامبر قلبی رقیق داشت و به همه مسلمانان مهر می‏ورزید».
از حضرت علی علیه‏السلام در وصف پیامبر نقل است که: «پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله وسلم ، نرم‏خوترینِ مردمان بود».
در این‏باره انس بن مالک می‏گوید: من در حضور پیامبر بودم که ناگاه مردی اعرابی آمد و عبای آن حضرت را که حاشیه‏ای ضخیم داشت محکم کشید، به نحوی که گردن آن حضرت خراشید. سپس گستاخانه گفت: از مال خدا که در نزد توست به من دِه.
پیامبر اندکی سکوت کرد و گفت: مال، مالِ خداست و من بنده خدا هستم. آن‏گاه فرمودند: ای اعرابی این آسیبی را که به من رساندی به تو برسانم؟ اعرابی گفت: نه. پیامبر فرمودند: چرا؟ اعرابی گفت: زیرا تو بدی را با بدی پاسخ نمی‏دهی. پیامبر از سخن او خندید و او را مالی چند بخشید.

کمک به دیگران

پیامبر اسلام صلی‏الله‏علیه‏و‏آله وسلم در همه سختی‏ها پا به پای دیگر مسلمانان شرکت داشت و چون دیگران، بخشی از بار مشکلات را به دوش می‏کشید.
همین مسئله موجب می‏شد نشاط همکاری و همگامی در مسلمانان فزونی یابد؛ چنان‏که وقتی خبر لشگرکشی احزاب و تهاجم به مدینه به آن حضرت رسید و تصمیم بر آن شد که با کندن خندق، جلو تجاوز آنها را بگیرند، پیامبر خود شخصا مشغول کار شد و بیل و کلنگ می‏زد و گاه کیسه‏های خاک را به دوش می‏کشید.
همچنین نقل است که وقتی کار ساخت نخستین مسجد در مدینه آغاز شد، مسلمانان با شور و علاقه در فراهم کردن وسایل و ساخت آن شرکت کردند و رسول خدا نیز مانند دیگران کار می‏کرد.
آنان از «حرّه» سنگ می‏آوردند و حضرت نیز سنگ می‏آورد. وقتی به ایشان می‏گفتند:
ای رسول خدا! اجازه بدهید ما این سنگ را ببریم، می‏فرمودند: «من خود این را خواهم برد، شما سنگی دیگر بیاورید».

 
 

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





موضوعات مرتبط: شهادت ها